به گزارش قدس آنلاین، سیونهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران به ایستگاه دوم خود رسیده است، روز دوم جشنواره را هم در پردیس سینمایی ملت گذراندم. بازدیدم را از گالری عکس «ایران من» شروع کردم. نمایشگاهی با حضور ۳۳ عکاس و عکس که با قابهایی از جای جای ایران تشکیل شده است.
از لحظه ورود تا زمان رسیدن به سالن شماره ۳ و ستاد خبری جشنواره همه چیز متفاوت از روز گذشته بود، برخی ساختوسازهای تزئینی که هنوز در حال تکمیل بود حالا کامل شده و جلوه جدیدی به فضا میداد، جدای از این موارد تعداد جوانان و البته سینماگران حاضر در جشنواره بهصورت مشهودی از روز گذشته بیشتر بود.
ساعت ۹ صبح بود و طبق برنامه باید نخستین همایش کانون دانشآموختگان انجمن سینمای جوان برگزار میشد، منتظر شروع برنامه بودم، سالن شماره ۹ پردیس سینمایی ملت میزبان این برنامه و البته جوانانی بود که بسیار به آن و البته حمایت همیشگی از استعدادشان امیدوار بودند.
دانشآموختگان انجمن سینمای جوان صاحب «کانون» شدند
همان ابتدای مراسم سعید نجاتی مشاور مدیرعامل و رئیس کانون دانشآموختگان انجمن سینمای جوانان ایران گفت: بسیار خوشحالم بهعنوان یک فیلمساز در اینجا حضور دارم، همچنین این اتفاق بسیار باعث خرسندی است که امروز در تمامی مشاغل افرادی حضور دارند که روزی دورهدیده انجمن سینمای جوانان ایران بودهاند. معمولاً افراد فکر میکنند دورهدیدگان انجمن سینمای جوان درنهایت باید فیلمساز شوند اما این را باید بدانیم که انجمن به افراد جهانبینی و نگاه متفاوتی میدهد و اهمیت انجمن نیز در این است.
وی افزود: باید برای این مراسم گزارشی ارائه میدادیم؛ از سالهای ۱۳۶۴ تا ۷۴، ۷۵ نزدیک به ۱۴۰۰ فرد در انجمن سینمای جوانان حضور داشتند و همچنین در دفاتر قم و دزفول ۲ نفر از اعضا برای ثبت لحظات جنگ در سالهای دفاع مقدس شهید شدند.
وی در پایان عنوان کرد: این اولین همایش است اما ادامهدار خواهد بود، خوشحالم که این اتفاق در حال رخدادن است، امیدوارم این خانواده هر روز پرجمعیتتر از این سالها باشد و خانواده فیلم کوتاه در کنار یکدیگر باشند. باید بگویم حمایتی که انجمن سینمای جوانان ایران از اعضای خود و فیلمسازان میکند، بینظیر است و من هرگز فراموش نمیکنم در این دوره بیماری که اخیراً درگیر آن بودم مدیران و اعضای انجمن تا چه اندازه پیگیر احوالات من بودند. تنها خوشحالی من ادامهدار بودن و بهخوبی پیش رفتن این کانون و این جمع است.
بعد از نجاتی که تماماً از امید سخن گفته بود آذرپندار مدیرعامل انجمن سینمای جوان و البته دبیر جشنواره فیلم کوتاه تهران صحبت کرد گفت: تمام افرادی که الان در این جمع حضور دارند بهواقع افراد مهمی هستند. زمانی که قرار بر این شد اولین همایش این کانون در جشنواره برگزار شود نگاه ما بر این بود که این کانون بهتر و درستتر دیده شود، اصلاً هر بهانهای که باعث شود ما در کنار یکدیگر جمع شویم مهم و بهترین کار ما در این شرایط این است که حضور خود را پررنگتر از پیش نشان دهیم؛ این کاری است که از من بهعنوان مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران برمیآید چراکه این اتفاق وظیفه انجمن است.
وی افزود: کاری که میتوان در خانواده بزرگ ۲۵۰ هزارنفره انجمن صورت گیرد این است که از فضای سخت فاصله بگیرد و سعی ما بر این باشد با حضور در چنین جمعهایی برای بهترشدن شرایط صحبت و مباحث خود را عنوان کنیم. در نهایت باید بگویم امیدوارم بتوانیم خدماتی برای اعضای انجمن اختصاص دهیم چون این موضوع در آییننامه صندوق هنر سینمای فیلم کوتاه تعریف نشده بود و انجمن سینمای جوانان ایران میتواند این خدمات را برای اعضای خود در این صندوق در نظر گیرد، در کنار این خدمات میتوانیم جنبه معنوی و ادامهدار شدن این مراسمها را در پیش داشته باشیم. نکته جالب این است که در این سالها افرادی که در انجمن سینمای جوانان ایران حضور داشتند الان در مشاغل مختلفی حضور دارند؛ از مدیر موزه گرفته تا … که این خود اتفاق خوب و قابلاعتنایی است.
حبیب ایلبیگی هم سخنران بعدی این مراسم بود، همهمه بین جوانان حاضر را میشنیدم، البته خیلی گزارههای ردوبدل شده برایم مفهوم نبود اما هرچه بود حال خوشی داشت.
استادی از نسل آشنا
از راهرو های سینما ملت رد میشدم که توجهم به نشست تخصصی «بررسی نمونه فیلمهای کوتاه در ژانر» جلب شد، نکته جالب این نشست حضور کاظم دانشی و مریم اسمیخانی دو کارگردان جوان و البته موفق در این کارگاه بود.
در ابتدا دو فیلم نمایش داده شد و بعد از آن جوانان سینماگر با حضور دو فیلمساز همنسلشان دررابطهبا این آثار گفتوگو کردند.
اکرانهای روز دوم
بعدازاین مراسم وقت پرداختن به اکرانهای روز دوم بود، تداخل باکسهای مختلف اکران و البته اکران آثار بینالمللی انتخاب سالن سینما را سخت میکرد.
غلبه شور آموختن
درگیرودار انتخاب سالن نمایش بودم که متوجه خلوتی راهرو ها شدم، چندنفری به سمت سالن شماره ۱۲ سینما ملت در حال حرکت بودند، عجله جمعی باعث شد تا توجهم به سمتی که میرفتند جلب شود.
تابلو نشست تخصصی پرسش از بازیگردان با حضور رضا کیانیان مقصد جوانان بود و شلوغی سالن دلیل خلوتی راهروها!
وارد سالن شدم، جوی متفاوت در سالن حاکم بود، رضا کیانیان صحبت میکرد، میخندید، توضیح میداد و مخاطب فقط تلاش میکرد تا یاد بگیرد.
کیانیان از همه چیز بازیگردانی برای مخاطبش گفت، از بازیگردانی آژانس شیشهای گفت تا اینکه بازیگران اصلاً چه باید بکند.
کیانیان ادامه داد: وقتی میخواهم بازیگردانی کنم اصلاً به کسی نمیگویم چگونه بازی کن، چون این اصلاً جزو وظایف ما نیست. این یک کار غلط است که بگوییم یک بازیگر چگونه ایفای نقش کند. در آن فیلم هم من سعی میکردم موتور داخلی وجود بازیگر را برای آن نقش خاص روشن کنم. بعد از «آژانس شیشهای» کمی بازیگردانی مد شد، اما متأسفانه برخی از آنها به بازیگران میگفتند چگونه بازی کن! باتوجهبه اینکه زمان برای پیشتولید داشتیم مثلاً به پرویز پرستویی میگفتم بهعنوان حاج کاظم در فیلم چه میکنی؟ کسی که از جبهه برگشته، کاری به کار کسی ندارد، کنارش برخی پولدار میشوند و… من برای روشنکردن موتور حاج کاظم میگفتم در چنین شرایطی چه میکنی؟ یا در فیلم «روبان قرمز» دو شخصیت جمعه و داود داشتیم و ابتدا قرار بود نقش داوود را آقای هاشمپور و نقش محبوبه را خانم ملکنصر بازی کند.
وی ادامه داد: من در صحبت با آقای هاشمپور میگفتم فلان صحنه را فرض کن، او میگفت وقتی این موضوع در فیلمنامه نیست چرا باید فرض کنم؟ راست هم میگفت زیرا ایشان اغلب فیلمهایی بازی میکردند که همه چیز آن مشخص بود. پس آقای حاتمیکیا اشتباه کرده بود که آقای هاشمپور را برای این نقش انتخاب کرده بود که در نهایت آقای پرستویی انتخاب شد یا به خانم بادران برای «آژانس شیشهای» گفتم از الان وقتی برای خرید هم بیرون میروی چادر سر کن تا یاد بگیری، این کارها بیشتر شبیه تمرین تئاتر است.
کیانیان تأکید کرد: این بازیگردانی درست از نگاه من است، اما از نگاه خیلیهای دیگر معنای دیگری دارد. من کاری را کردم که کارگردان باید انجام بدهد کاری نکردم که فرای او باشد در نتیجه بازیگردانی بخشی از کار کارگردان است. پس بازیگردانی یک شغل و فن مجزا نیست.
رأیگیری، بخش مهم جشنواره
بعد از برنامه رضا کیانیان و البته صرف ناهار برای دیدن چند فیلم کوتاه به یکی از سالنها رفتم؛ ۴ فیلم پشتسرهم به نمایش درآمد و تمامی مخاطبان بادقت مشاهده میکردند.
شاید زمان کوتاه بین هر فیلم زمان مناسبی برای تبادل نظر بنود اما برخی این زمان را هم برای تحلیل کار کارگردان مقتنم میشمردند.
بعد از پایان فیلم مسیر منتهی به درب خروج سالن ترافیک انسانی رخداده بود، ترافیکی که نتیجه توقف و تحلیل افراد برای شرکت در نظرسنجی بعد از فیلم بود.
نام هر فیلم روی یک کاغذ نوشته شده و باید آن را به صندوق شیشهای دلخواه انداخت، صندوقهایی که روی آن با این نوشتهها جداشده بود: اصلاً نپسندیدم، نپسندیدم، میانه، پسندیدم و خیلی پسندیدیم.
اما نکته مهم برای من حضور فردی در کنار محل رأیگیری بود، فردی که در کیفیت آرا دخالتی نداشت اما اصرار داشت تا همه در رأیگیری شرکت کنند و البته شبیه پرسنل جشنواره هم نبود؛ کمی دقت کردم، او یکی از فیلمسازان یکی از آثار نمایشدادهشده بود، این نشاندهنده اهمیت نظر مخاطب برای کارگردانان است.
حضور مدیران سینمایی در جشنواره
از پلههای سینما کتاب به سمت طبقه پایین حرکت میکردم، سینما کتابی که شاید از همیشه شلوغتر بود، ناگهان محمد خزاعی را دیدم که برای مشاهده بخشهای مختلف جشنواره به همراه مهدی آذرپندار دبیر جشنواره در حال حرکت بود، حضوری که نوید اهمیت بیشتر مدیران به فیلم کوتاه را دارد.
منبع: فارس
نظر شما